معرفی کانال

ساخت وبلاگ
گرچه از خانه ی ما چوبه ی در سوزاندند جگر خون مرا هم به شرر سوزاندند  ما ازین سوختن در چه مصائب دیدیمچه بگویم که چه از مردم یثرب دیدیم  بر لبم ذکر خدا بود که فریاد زدندسر سجاده رسیدند و سرم داد زدند  روضه ی غربت و مظلومیتم را خواندهجای این چکمه که بر روی عبایم مانده  مست ها نیمه ی شب بین حرم ریخته اندخانه ام را سر پیری چه بهم ریخته اند  فرصتی را به من آن دشمن خودکامه ندادفرصتی قدر به سر کردن عمامه نداد  نه فقط بر روی مرکب ننشاندند مراپابرهنه به سوی کوچه کشاندند مرا  با تمسخر قد چون دال مرا می دیدندپشت مرکب به زمین خوردم و می خندیدند  اهل این شهر اگرچه همه شاگرد منندجای یاری به تماشا همه بر گرد منند  گرچه خوردم به زمین، هیچ کسی سنگ نزدبه لباسی که تنم بود کسی چنگ نزد  هیچ کس با نوک نیزه به سویم حمله نکردخنجری کُند به قصد گلویم حمله نکرد  پابرهنه شدم اما بدنم عریان نیستدر دل سوخته ام دلهره ی طفلان نیست  در سرم شور حسین و حرمش افتادهجان فدایش که به مقتل، نگران جان داده محمد جواد شیرازی  https://eitaa.com/abdorroghaye/168 معرفی کانال...
ما را در سایت معرفی کانال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7sabuoe بازدید : 48 تاريخ : پنجشنبه 28 ارديبهشت 1402 ساعت: 18:17

خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، شب ۲۴ ماه رمضان ۱۴۰۲ پس از طلوع سرت، رنگ آسمان خونی استدو چشم تارم ازین ماتم گران خونی استنگار تشنه لبم، تشنه کام جان دادیلبان خشک تو بر نیزه، همچنان خونی استدریده پیرهنی بین ما علامت بودخودم به دست کسی دیدم آن نشان خونی استبگو چه بر سرت آورده لحظه ی غارتچرا نگین تو در دست ساربان، خونی است؟!همان دهان که مناجات خوان زینب بودچه خاک بر سرم آمد، همان دهان خونی استچگونه نیزه زده نیزه دار؟! حیرانمچه شد حسین؟! چرا چهره ی سنان خونی است؟!فرشته های حرم را به تازیانه زدندنگاه کن که پر و بال دختران خونی استشتابِ چوب کمان بر رخم نشان انداختنکن تعجب اگر چوبه ی کمان خونی استلباس پاره ز تو ماند و جوشن از عباسهر آنچه مانده برایم در این جهان خونی است محمد جواد شیراری معرفی کانال...
ما را در سایت معرفی کانال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7sabuoe بازدید : 68 تاريخ : شنبه 2 ارديبهشت 1402 ساعت: 21:10

علاج من شده گریانی و تباکی نیستحلال کن اگر این چشم، چشم پاکی نیستبهای عمر گران را به معصیت دادمکه گفته وضعیتم، وضع دردناکی نیست؟میان خویشتن و صالحین درگاهت...هر آنچه می نگرم، وجه اشتراکی نیستفقط تو با غضبت بنده را نگاه مکنوگرنه از غضب و خشمِ غیر، باکی نیستببین نیاز مرا... یا کریم کاری کنمگر که اشک گدا از نیاز، حاکی نیستبرای سنجش ایمان و سنجش اعمالبه روز حشر، به غیر از علی ملاکی نیستاگر تمام وجود مرا بسوزانیمیان حب علی و من انفکاکی نیستبه غیر گنبد گیرای ناخدای نجفبرای کشتی دل، شمس تابناکی نیستاگرچه سینه زنانِ حسین، بسیارندچنان رقیه بر او هیچ سینه چاکی نیستبرای گریه کن دختر غریب حسینمیان هر دو جهان صحبت از هلاکی نیستفدای جسم نحیفش که با پدر می گفت:گرسنه مانده ام و جز کتک خوراکی نیستتمام راه، مرا بی هوا زمین زده استرقیه از احدی مثل زجر، شاکی نیستبه شرح، صحبتی از موی خود نخواهم کردفقط بدان که سرم بی دلیل خاکی نیست محمد جواد شیرازی معرفی کانال...
ما را در سایت معرفی کانال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7sabuoe بازدید : 76 تاريخ : شنبه 2 ارديبهشت 1402 ساعت: 21:10

خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، شب ۲۶ ماه رمضان ۱۴۰۲اوقات رسیدن به خدا، زود گذشتندشب های مناجات و دعا زود گذشتندمن دیر رسیدم درِ این میکده امااز جرم من بی سر و پا زود گذشتند"اوقات خوش آن بود که با دوست سپر شد"اوقات خوش ما، رفقا زود گذشتند؟!از شر بساطی که شود ختم به عصیانبا یاد خدا، اهل حیا زود گذشتندتا اینکه خجالت نکشد بعد کرامتاز پیش گدا، اهل سخا زود گذشتندحق می گذرد زود از آن طایفه ای کهدر مسند قدرت ز خطا زود گذشتندپلکی نزده، عمر شتابان سپری شدچون باد، دو روز گذرا زود گذشتندآن زمره ی خوش نام که حداثِ حسیننداز زینت این دار فنا زود گذشتنددر راه رسیدن به حسین و به حریمشاز جان و تن خود، شهدا زود گذشتنداز معصیتی که نگذشتند کریماندر صحن گوهرشاد رضا زود گذشتندهر شب منم و خاطره ی صحن گوهرشادکِی از دلم این خاطره ها زود گذشتند؟کس قدر ندانست مقامات رضا رااز شأن عظیمش به خدا زود گذشتندنساب کجا و نسب پاک امامان؟!اصحاب ازین داغ چرا زود گذشتند؟! محمد جواد شیرازی معرفی کانال...
ما را در سایت معرفی کانال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7sabuoe بازدید : 70 تاريخ : شنبه 2 ارديبهشت 1402 ساعت: 21:10